زهری که باید به کام فتحا...زاده میرفت با همین تک مضراب کارکردش را نشان داد اما سیاستورزی فرهاد آن قدری بود که بعد از واعظیآشتیانی باز هم لیلی به لالای فتحا...زاده بگذارد و دوباره برای آقای مدیر دلسوزی کند. سیاستورز بودن فرهاد مجیدی اما فقط حول محور مدیران دور نمیزد. او با همه مربیانی که وارد استقلال شدند، کار کرد. با ناصر حجازی روابطی سینوسی داشت اما وقتی پای قلعهنویی به میان آمد خود را شیفته حجازی نشان داد. او وامدار رفتار و شخصیت حجازی بود اما وقتی قلعهنویی سرمربی استقلال شد بدون اتلاف وقت شم سیاستورزیاش گل کرد و پیمان را شکست و به سمت قلعهنویی خیز برداشت. آنچه در آیینه جوان بیند، پیر در خشت خام بیند و فرهاد همان پیری بود که وضعیت امروز استقلال را از پیشترها دیده بود. جدایی غیرمنتظره از تیم استقلال که حتی برای امیر قلعهنویی هم عجیب بود اما از فرهاد مجیدی یک چهره تازه ساخت. او به شدت سیاستورزیاش را نشان داد، چون دوست نداشت شریک این روزهای استقلال باشد، روزهایی که طعم شکست زیر زبان همه مزه کرده و لابد فرهاد این روزها را پیشبینی کرده بود. رفتنش از استقلال هم بیگمان بیحکمت نبود. او از وقتی رفت دیگر پشت سرش را نگاه نکرد. ادای سفر به اروپا را درآورد اما همین دور و بر بود، حوالی میرداماد. عادل فردوسیپور یک فوتبال را بازی میدهد اما سیاستورزی فرهاد در اندازهای بود که هرگز مقابل عادل در برنامه 90 ننشیند. از فرهاد مجیدی درباره بازگشت به استقلال چیزی نمیشنویم. او هیچ حرفی نمیزند مگر گاهی اوقات در اینستاگرام عکسی از خود بر صفحه شخصیاش میگذارد. عکسهایی از یک چهره سیاستورز که نگاهش در انتهای چشمانش به کودکی شبیه است اما او فرهاد مجیدی است، سیاستورزترین بازیکنی که تاکنون فوتبال را کنار گذاشته است...
نظرات شما عزیزان:
|